ارزهای دیجیتال از یک دارایی دیجیتال خاص به نیرویی جهانی در عرصه مالی تبدیل شدهاند و بحثهایی درباره نقش بالقوه آنها در اقتصادهای ملی را برانگیختهاند. برخی کشورها مانند السالوادور و جمهوری آفریقای مرکزی، بیتکوین را به عنوان پول قانونی معرفی کردهاند، در حالی که برخی دیگر همچنان در ادغام کامل ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز در سیستم مالی خود محتاط هستند.
اکنون، با ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید، داراییهای دیجیتال، بهویژه بیتکوین، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفتهاند. فرمان اجرایی اخیر رئیسجمهور ترامپ که به ترویج ارزهای دیجیتال و بررسی انباشت داراییهای دیجیتال ملی پرداخته، نشاندهنده تغییر عمدهای در سیاستهای ایالات متحده نسبت به دولت بایدن است. این فرمان بیان میکند: “صنعت داراییهای دیجیتال نقش حیاتی در نوآوری و توسعه اقتصادی در ایالات متحده و همچنین رهبری بینالمللی کشورمان دارد.”
این تغییر، تحولی چشمگیر در نگرش قبلی ترامپ نسبت به ارزهای دیجیتال است. در سال ۲۰۱۹، او بیتکوین را یک “کلاهبرداری” نامید و بر این باور بود که دلار آمریکا همیشه برتر خواهد بود. اما کمپین انتخاباتی او در سال ۲۰۲۴ حمایت مالی قابل توجهی از سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال دریافت کرد که منجر به تغییر نگرش او به سمت ارزهای دیجیتال شد. دولت او اکنون به شدت در حال ترویج پذیرش داراییهای دیجیتال است و مقامات حامی ارزهای دیجیتال را منصوب کرده و به دنبال سیاستهای دوستانه با بیتکوین است.
اما مشخص کردن ارز دیجیتال به عنوان یک ارز ملی برای ایالات متحده چه معنی دارد؟ آیا این میتواند یک مزیت استراتژیک باشد یا یک اشتباه مالی؟ پاسخها مستقیماً بر چشمانداز اقتصادی، نظارتی و ژئوپولیتیکی تأثیر میگذارد، به ویژه در حالی که ایالات متحده در حال بررسی نقش خود در اکوسیستم جهانی ارزهای دیجیتال است.
ملاحظات اقتصادی: ثبات در مقابل نوسان
یکی از بزرگترین چالشها در پذیرش ارز دیجیتال به عنوان ارز ملی، نوسانات آن است. به عنوان مثال، بیتکوین در چند ماه اخیر نوسانات قیمتی تا ۵۰ درصد یا بیشتر را تجربه کرده است. برخلاف ارزهای فیات که توسط بانکهای مرکزی مدیریت میشوند، بیشتر ارزهای دیجیتال در شبکههای غیرمتمرکز فعالیت میکنند که حفظ ثبات قیمت را دشوار میکند. با این حال، استیبلکوینها مانند USDC که با ذخایر پشتیبانی میشوند و به یک ارز یا دارایی پایه متصل هستند، ثبات نسبی را در اکوسیستم ارز دیجیتال ارائه میدهند.
مزایای بالقوه
- شمول مالی: ارزهای دیجیتال میتوانند راهحلهای بانکی برای جمعیتهای بدون حساب بانکی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه با زیرساختهای مالی ضعیف ارائه دهند.
- کاهش هزینههای تراکنش: ارزهای دیجیتال پرداختهای مرزی را سادهسازی کرده و هزینههای بالای حواله را حذف میکنند.
- حفاظت در برابر تورم: عرضه ثابت بیتکوین آن را در برابر سیاستهای پولی تورمی مقاوم میکند، ویژگیای جذاب برای اقتصادهایی که با کاهش ارزش ارز مواجه هستند.
خطرات بالقوه
- نوسانات شدید قیمت: یک اقتصاد ملی که به دارایی نوسانی متصل است، میتواند با ناپایداری قابل توجهی مواجه شود.
- از دست دادن کنترل پولی: دولتها ابزارهای اقتصادی سنتی مانند تنظیم نرخ بهره و تسهیل کمی را از دست میدهند.
- چالشهای پذیرش عمومی: حتی در کشورهای پیشرفته در زمینه ارز دیجیتال، کسبوکارها و مصرفکنندگان ممکن است به دلیل نگرانیهای مربوط به قابلیت استفاده، از ارزهای دیجیتال استفاده نکنند.
فرمان اجرایی ترامپ به اندازهای پیش نمیرود که بیتکوین را به عنوان یک ارز رسمی معرفی کند، اما بستر را برای ادغام عمیقتر در سیستم مالی ایالات متحده فراهم میآورد. با این حال، قبل از در نظر گرفتن چنین حرکتی، دولت باید به یک سوال اساسی پاسخ دهد: آیا قادر است داراییهای ملی را بهگونهای مدیریت کند که ثبات اقتصادی و اعتماد عمومی را حفظ کند؟
وظیفه امانتداری دولت و اعتماد عمومی به سیاستهای ارز دیجیتال
دولتها مسئولیت امانتداری دارند تا داراییهای ملی را بهطور معقول مدیریت کنند و ثبات اقتصادی را تضمین کنند، منافع مالیاتدهندگان را حفاظت کنند و نقدینگی را برای مواقع اضطراری حفظ کنند. پیشنهاداتی مانند انباشت داراییهای دیجیتال ملی ترامپ و افزودن بیتکوین به ذخایر بانک مرکزی نگرانیهای جدی درباره ریسک مالی و مدیریت مسئولانه داراییها ایجاد میکند.
برخلاف طلا یا اوراق بهادار خزانه ایالات متحده، نوسانات شدید بیتکوین آن را به یک دارایی ذخیرهای سفتهبازانه تبدیل میکند که ممکن است منابع عمومی را در معرض خطر غیرضروری قرار دهد. مسئله اعتماد عمومی نیز به همین اندازه حیاتی است، بدون نظارت واضح، انباشت بیتکوین در دست دولت میتواند خطرات دستکاری بازار را به همراه داشته باشد و نگرانیهای اخلاقی و شفافیت را افزایش دهد.
یک رویکرد مسئولانه نیازمند موارد زیر است:
- ارزیابیهای اقتصادی مستقل قبل از متعهد شدن به سرمایهگذاری عمومی در داراییهای دیجیتال سفتهبازانه.
- مکانیزمهای نظارت عمومی برای اطمینان از شفافیت در ابتکارات دولتی مرتبط با ارز دیجیتال.
- هماهنگی مالی جهانی برای همراستا کردن سیاستهای دارایی دیجیتال با ثبات پولی بینالمللی.
ارز دیجیتال نقشی در نوآوری مالی دارد، اما لفاظیهای سیاسی کوتاهمدت نباید سیاستهای اقتصادی بلندمدت را تعیین کند.
پیامدهای ژئوپولیتیکی: یک تغییر قدرت جهانی؟
رویکرد تاریخی دولت ایالات متحده به بیتکوینهای توقیفشده، حراج آنها بوده است، اما فرمان اجرایی ترامپ نشاندهنده یک تغییر استراتژیک است، نگهداری آن به عنوان بخشی از انباشت دارایی ملی.
مزایای ژئوپولیتیکی
- چالش برای رقبای دلار: یک استراتژی دارایی دیجیتال ایالات متحده میتواند در برابر ظهور CBDCهای رقیب از چین و اتحادیه اروپا مؤثر باشد.
- تقویت اتحادهای تجاری: سیاستهای دوستانه با ارزهای دیجیتال میتواند شرکای بینالمللی را جذب کند و وابستگی به شبکههای بانکی سنتی را کاهش دهد.
- قدرت نرم در نوآوری فینتک: ایالات متحده میتواند از فناوری بلاکچین برای تعیین استانداردهای مالی جهانی بهرهبرداری کند.
خطرات ژئوپولیتیکی
- تهدیدی برای قدرت تحریم ایالات متحده: اگر کشورهای بیشتری به سمت مالی غیرمتمرکز حرکت کنند، ممکن است قدرت تحریم ایالات متحده تضعیف شود.
- خطرات امنیت سایبری: یک ذخیره بیتکوین ملی میتواند هدف حملات سایبری قرار گیرد.
- تجزیهوتحلیل نظارتی: هماهنگی مالی جهانی ممکن است پیچیدهتر شود اگر کشورها مقررات متضاد ارزهای دیجیتال را اتخاذ کنند.
یک عمل متعادل ظریف
تعیین ارز دیجیتال به عنوان یک ارز ملی همچنان موضوعی پیچیده و بحثبرانگیز است. در حالی که ایالات متحده هنوز این گام را برنداشته، فرمان اجرایی ترامپ نمایانگر بزرگترین تغییر سیاست در تاریخ ارز دیجیتال ایالات متحده است. با گسترش پذیرش ارز دیجیتال در کشورهای بیشتر، ایالات متحده باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد پیشرو باشد یا در چشمانداز مالی دیجیتال به سرعت در حال تحول، عقب بماند.
یک چیز روشن است: آینده، پول دیجیتال است و آمریکا در حال حرکت به سوی آن است.
برای کسب اطلاعات بروز و اخبار رمزارزها در آذرفا، تنها ارائه دهنده تخصصی خرید آی پی ثابت در ایران همراه باشید.